امیر خانی /
این روزها صحبت درباره اقتصاد یکی از برنامههای ثابت دورهمیها و مجالس است. نظرات مختلفی هم درمورد موضوعات مختلف گفته میشود و در نهایت هم نتیجه این میشود که اگر دولت فلان کار را انجام بدهد، مشکل حل میشود.
مثلاً یکی از سؤالاتی که گاهی در میهمانیها مطرح میشود این است که چرا دولت برای کسری بودجه یا افزایش حقوق کارمندان یا کمک به جامعه، پول بیشتری چاپ نمیکند و در اختیار مردم قرار نمیدهد تا بتوانند قدرت خریدشان را افزایش دهند؛ مثلاً دولت میتواند با دو برابر کردن چاپ پول، حقوق کارمندانش را هم حداقل دو برابر پرداخت کند؛ یا چرا بانک مرکزی پول بیشتری چاپ نمیکند تا به تولیدکنندگان برای خرید تجهیزات و ماشینآلات خود و راهاندازی کسبوکار ارائه دهد؟ اما آیا مسئله به همین سادگی است که تصور میکنیم؟
برای فهم راحت ماجرا، در مثالی خیلی ساده فرض کنید موجودی کالا در کشوری هر سال 20 کیلو سیب باشد و 20 هزار تومان پول در گردش مردم، خرج خرید همین سیبها شود. (فرض کنید هزینه دیگری وجود نداشته باشد) در این حالت سیب کیلویی هزار تومان خواهد بود. حالا فرض کنید دولت حجم پول در گردش را دو برابر و 20 هزار تومان پول چاپ کند. پس مردم حالا 40 هزار تومان پول دارند. در این صورت، ما هنوز همان 20 کیلو سیب را داریم، در حالی که مردم پول اضافهتری دارند. حالا قیمت در این وضعیت چه خواهد شد؟ طبیعی است که سیب از کیلویی هزار تومان به 2 هزار تومان افزایش خواهد داشت. به اصطلاح گفته میشود میزان تقاضا برای کالاها، از میزان عرضه آنها بیشتر میشود؛ چراکه مردم پول بیشتری برای خرید دارند، ولی مقدار کالاها همان قدر مانده است. این افزایش تقاضا، سبب میشود به قیمتها در جهت افزایش، فشار وارد شود.
شاید فکر کنید با واردات 20 کیلو سیب میتوان هم 40 کیلو سیب داشت و هم جلو تورم را گرفت؛ اما در همین مثال ساده، واردات سیب نیازمند داشتن «ارز» است. کشور یا دولت از کجا ارز بدست میآورد؟ صادرات کالا یا خدمات! که این هم باز به «تولید» بستگی دارد. یعنی شما باید تولید و صادرات داشته باشید تا بتوانید ارز بدست بیاورید.
شاید تصور کنید کشور ما میتواند با فروش نفت، ارز بدست بیاورد و خرج کند و واردات داشته باشد. در این صورت هم هرچند تا زمانی که نفت وجود دارد، کالاهایی برای مصرف وارد میشوند؛ اما در واقعیت اقتصاد اتفاقی نمیافتد و وقتی این فروش به هردلیلی متوقف شود، دوباره فرزندان ما مشکلات اقتصادی را با شدت بیشتری تجربه خواهند کرد؛ چون آنها به سطحی از کالاهای وارداتی و رفاه ناشی از آن عادت میکنند که دل کندن از آن بسیار سختتر است.
با افزایش پول، از نظر حقیقی چیزی به اقتصاد اضافه نشده است و مقدار تولید کالاها بدون تغییر میماند؛ بنابراین چیزی بهتر نمیشود؛ فقط قیمتها به همان نسبت بالا میرود و تورم میسازد. پس حجم «نقدینگی» یا حجم پول در یک اقتصاد باید متناسب با میزان تولید کالا و خدمات باشد. در غیر این صورت بدون تردید موجب تورم یا رکود در تولید خواهد شد.
نظر شما